-
جوانی
سهشنبه 15 اسفندماه سال 1385 19:54
سحر گه به راهی یکی پیر دیدم سوی خاک خم گشته از نا توانی بگفتم چه گم کرده ای اندرین ره بگفتا جوانی . جوانی . جوانی
-
شکر پایان
دوشنبه 7 اسفندماه سال 1385 19:03
دوست بسیار عزیزی داشتم که در روزهای پایان عمر خود و به مناسبتی در مقدمه یکی از صحبتهایش از قطعه شعر ذیل استفاده کرده بود . شکر خدای که هر چه طلب کردم از خدای بر منتهای همت خود کامران شدم و من دیگر هیچ صحبتی از او را به خاطر ندارم او کجا و من کجا .... کجا به دنبال او بگردم
-
قدر بندگی
پنجشنبه 3 اسفندماه سال 1385 15:10
بزرگی می فرمود : دوستان ........ باید قدر بندگی خود را بدانیم . اگر باور کردیم که بنده ایم مانند اولیای خداوند مطیع او هستیم . عبد می داند که انچه که خداو.ند برای او تعیین کرده ُ برای او مناسب است . می گویند شخصی برده ای را در اختیار گرفت و به او گفت : نام تو چیست ؟ گفت : هر چه تو بنامی چه می خوری ؟ گفت : هر چه تو...
-
به خود می گویم
پنجشنبه 3 اسفندماه سال 1385 14:26
به خود می گویم بزرگی به این مضمون می فرمود : ؛ تمام عرصه عالم تحت بارش رحمت الهی می باشد و نقطه ای در کل عالم آفرینش نیست که از این دریای رحمت محروم باشد . باید پیاله های جذب و کسب رحمت الهی را درست نگهداریم .؛ باید پیاله های وارونه خود را درست نگهداریم ................................. مانند کودکی بازیگوش هستیم که از...
-
میان خون باید رفت
شنبه 21 بهمنماه سال 1385 15:16
گر مرد رهی میان خون باید رفت از پای فتاده سرنگون باید رفت تو پای به راه درنه و هیچ مپرس خود راه بگویدت که چون باید رفت
-
شبنم عشق
شنبه 21 بهمنماه سال 1385 15:15
از شبنم عشق خاک آدم گل شد صد فتنه و شور در جهان حاصل شد چون نشتر عشق در رگ روح زدند یک قطره خون چکید و نامش دل شد
-
صحرای دلم
شنبه 14 بهمنماه سال 1385 16:05
دل جز ره عشق تو نپوید هرگز جز محنت و درد تو نجوید هرگز صحرای دلم عشق تو شورستان کرد تا مهر کسی در آن نروید هرگز
-
لطف تو زیبد
شنبه 14 بهمنماه سال 1385 14:37
یارب نظری بر من سرگردان کن لطفی به من دلشده حیران کن با من مکن آنچه من سزای آنم آنچ از کرم و لطف تو زیبد آن کن
-
با اشک همی شویم
سهشنبه 10 بهمنماه سال 1385 13:52
با اشک همی شویم خون از رخ و پیشانی تو بر سر نی بودی من غبطه به نی خوردم ا و با تو به هر لحظه من حسرت یک آنی
-
وارث بی کرانگی نبوت محمدی
سهشنبه 10 بهمنماه سال 1385 13:45
حسین مردی که وارث بی کرانگی نبوت محمدی است مردی که وارث عظمت ُ عدل و مروت پدری چون امیر مومنان علی بن ابیطالب (ع) است . او وارث جلال و درخشندگی فضیلت مادری چون حضرت فاطمه زهرا (س) است . او جلوه ای از عشق و ایثار و فداکاری است ُ او مظهر معرفت و شناخت و ماندگاری تاریخ اسلام است . او به تنهایی جان را به لاهوت می برد و...
-
مرا از کشته شدن چه باک
سهشنبه 10 بهمنماه سال 1385 13:34
امام حسین (ع) در واقعه عاشورا فرمودند : من آن نیستم که از مرگ به هراسم ُ هر مرگی در راه رسیدن به عزت و احیای حق چه آسان است . مرگ در راه عزت اسلام جز زندگی جاوید نیست و زندگی با ذلت جز مرگی که از زندگی تهی است نخواهد بود . روحم برتر و همتم والاتر از ان است که از بیم مرگ به زیر بار ستم روم . آیا شما به بیشتر از کشتن من...
-
از بزرگترین نعمتهای خداوند
سهشنبه 10 بهمنماه سال 1385 13:16
عظمت و روح جلسات عزاداری در ایام محرم به قدری عظیم و پر ثمر است که آرزو می کنیم همه ایام سال و همه مجالس و سخن و دل ما ُ سخن از سید و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) باشد و یقینا یکی از بزرگترین نعمتهای خداوند بر جامعه شیعُه ُ نعمت خاطره و یاد حسین بن علی (ع) است . خداوند حسین بن علی (ع) را کشتی نجات و...
-
معرفت و شناخت
دوشنبه 9 بهمنماه سال 1385 22:08
جلسات عزاداری حضرت ابا عبد الله الحسین ( ع ) جلسات معرفت و شناخت است
-
عشق و شها دت
دوشنبه 9 بهمنماه سال 1385 22:07
کربلا صحنه عشق و شها دت است
-
عاشورا یک روز بیش نیود
دوشنبه 9 بهمنماه سال 1385 22:06
در حقیقت عاشورا یک روز بیش نیود .... اما شعاع تاثیر آن به ابدیت کشیده شده است . حسین بن علی (ع)با یاران اندک ولی ایمانی سرشار و پر صلابت با سپاه یزید به مصاف پرداخت و کربلا را صحنه خونین عشق و شهادت ساخت . نهضت حسینی یک فرهنگ الهی و یک تاریخ است که ماندگاری و تاثیر نامحدود و انکار ناپذیرش را در طول زمان موجب شده است .
-
نگاه حسین
دوشنبه 9 بهمنماه سال 1385 22:04
حاجت هر لحظه ام هست نگاه حسین دار و ندارم بود فیض پناهت حسین در دم جان دادنم یا که به زیر لحد تا صف محشر منم چشم براهت حسین کودک پیر و جوان خیمه به پا می کنند تا که شود متصل به خیمه گاهت حسین
-
نقش تو
دوشنبه 9 بهمنماه سال 1385 21:54
هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود آنچنان مهر توام در دل و جان جای گرفت که اگر سر برود . . . از دل و از جان نرود
-
یا رسول الله
دوشنبه 9 بهمنماه سال 1385 21:49
یا رسول الله ....... این کشته فتاده به هامون حسین توست این صید دست و پا زده در خون حسین توست این ماهی فتاده به دریای خون که هست زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست این خشک لب فتا ده و ممنوع از فرات کز خون او زمین شده جیحون حسین توست آن تن که بود پرورشش در کنار تو غلتان به خاک معرکه کربلا . . . . حسین توست
-
کاش جسمم دفن میشد
دوشنبه 9 بهمنماه سال 1385 21:37
کاش جانم بود قابل تا فدایب می شدم کاش دستم می گرفتی خاک پایت می شدم کاش بودم گرد ره تا می نشستم در برت کاش بودم خاک تا خاک سرایت می شدم کاش ملک عالم از من بود و می کردم رها ناز می کردم به شا هان و گدایت می شدم کاش جسمم دفن می شد در زمین کربلا خاک زوار حریم با صفایت می شدم کاش خاکم را قضا می ریخت گرد قتلگاه تا به وقت...
-
سرا پا سوختم
یکشنبه 8 بهمنماه سال 1385 07:07
گرچه آبم روزی اما سوختم قطره تا دریا سرا پا سوختم تشنه ای آمد که سیرا بش کنم مشک خالی دادتا آبش کنم تشنه آن روز من عباس بود پاسدار خیمه ها یاس بود خون عباس علمدار رشید قطره قطره در درون من چکید آب بودم کربلا پشتم شکست آبرویم رفت گشتم پست پست حال از اکبر خجالت می کشم از علی اصغر خجالت می کشم
-
واقعه عاشورا
شنبه 7 بهمنماه سال 1385 09:08
یکی از خصوصیات واقعه عاشورا غریبانه بودن این واقعه است ُ عزیزتزین و شریف ترین انسانهای تاریخ اسلام در این واقعه به همراه فرزند رسول خدا (ص) به فجیع ترین شکل به شهادت رسیدند . بدنهای شهدای کربلا را در همان سرزمین دفن کردند و تا توانستند بر علیه امام و قیام عاشورا تبلیغ کردند تا مظلومیت ایشان را دراین واقعه از میان...
-
آغاز و پایان سخن
جمعه 6 بهمنماه سال 1385 16:16
او خواهد آمد با کوله باری از عدالت آری . . . . . او خواهد آمد
-
کلمه الله
جمعه 6 بهمنماه سال 1385 16:13
بسم الله الرحمن الرحیم و قلب و روح وجودم را به همراه این قاب گل تقدیم می کنم به . . . . .