میان خون باید رفت

 

 

 

 

 

گر مرد رهی میان خون باید رفت

از پای فتاده سرنگون باید رفت

تو پای به راه درنه و هیچ مپرس

خود راه بگویدت که چون باید رفت

شبنم عشق

 

 

 

 

 

از شبنم عشق خاک آدم گل شد

صد فتنه و شور در جهان حاصل شد

چون نشتر عشق در رگ روح زدند

یک قطره خون چکید و نامش دل شد

صحرای دلم

 

 

 

 

 

دل جز ره عشق تو نپوید هرگز

جز محنت و درد تو نجوید هرگز

صحرای دلم عشق تو شورستان کرد

تا مهر کسی در آن نروید هرگز

لطف تو زیبد

 

 

یارب نظری بر من سرگردان کن

لطفی به من دلشده حیران کن

با من مکن آنچه من سزای آنم

آنچ از کرم و لطف تو زیبد آن کن

با اشک همی شویم

 

 

 

 

 

با اشک همی شویم      خون از رخ و پیشانی

         تو بر سر نی بودی       من غبطه به نی خوردم

ا و با تو به هر لحظه       من حسرت یک آنی

وارث بی کرانگی نبوت محمدی

 

 

 

حسین مردی که وارث بی کرانگی نبوت محمدی است

مردی که وارث عظمت ُ عدل و مروت پدری چون امیر مومنان علی بن ابیطالب (ع) است .

او وارث جلال و درخشندگی فضیلت مادری چون حضرت فاطمه زهرا  (س) است .

او جلوه ای از عشق و ایثار و فداکاری است   ُ   او مظهر معرفت و شناخت و ماندگاری تاریخ اسلام است .

او به تنهایی جان را به لاهوت می برد و سعادت بشری را ضامن می گردد .

سلام و درود بر او باد که باید او را سمبل اعمال و کردارمان قرار دهیم .

سید الشهدا و حکایت زیستن و شهادتش آئینه تمام نمای فضیلتها  ُ  خدا خواهیها  و خدا جویها است.

مرا از کشته شدن چه باک

 

 

 

 

 

امام حسین (ع) در واقعه عاشورا فرمودند :

       من آن نیستم که از مرگ به هراسم ُ هر مرگی در راه رسیدن به عزت و احیای حق چه آسان است . مرگ  در راه عزت اسلام جز زندگی جاوید نیست و زندگی با ذلت جز مرگی که از زندگی تهی است نخواهد بود .

     روحم برتر و همتم والاتر از ان است که از بیم مرگ به زیر بار ستم روم . آیا شما به بیشتر از کشتن من توان دارید ؟

     خوشا به مرگ در راه خدا  ُ شما نمی توانید مجد و عزت و شرف مرا نابود کنید . پس مرا از کشته شدن چه باک .